۱۳۹۴ دی ۲۹, سه‌شنبه

همه بریده خائن ها

یک توضیح ضروری : این مقاله قبلا در آفتابکاران درج شده است .اما از انجا که که شاعر پریش درباز جویی‌های مشمئز کننده‌ای که به همنشین شیطا‌ن پس می‌دهد به قلب حقایق نشسته و آسمان و ریسمان به هم میبافد که ایشان آگاه‌ترین فردی است که تاریخ مبارزات مردم ایران به خود دیده و علت بریدنش نه ضعف فردی او بلکه بطالت مبارزه از روز اول بوده است .ضرورت باز خوانی این مقاله را صد چندان می‌کند. چرا که همانطور که زندانیان سیاسی به درستی‌ در بیانیه اخیر خود گفته‌اند
ما بر این باور ایمان داریم که تمامی‌” کار کردها “،”نوشته ها،”مصاحبه ها،” “گفتگو‌ها ” و اعمال ایرج مصداقی و همه کسانی‌ که به “نجاست “او آلوده شده‌ اند و در” منجلاب سیاسی “او غوطه ورند, بالا‌ترین انتظارات فاشیستی‌ ترین جناح رژیم را به بهترین صورت برآورده می‌کنند .
دقیقا به همین دلیل این جماعت” ضد خلق “هستند و در سمت رژیم قرار میگیرند. بر پایه همین موضوع معتقد هستیم تمامی‌ رسانه هایی که به باز نشر تولیدات این باند کثیف می‌پردازند با هزار نخ پیدا و پنهان به وزارت اطلاعا ت گره میخورند .
ما همچنین بر این عقیده هستیم که” باز جویی‌های مشمئز کننده” فرد معلوم الحالی بنام همنشین(محمد جعفری) از “شاعر مفلوکی” که به “غلط کردم گوئی “افتاده (تحت عنوان گفت و شنود)، ادامه همان خیمه شب بازی “نفرت انگیزی “است که وزارت اطلاعات به صورت مصاحبه‌های ماراتونی برای سعید شاهسوندی و حسین مهری ترتیب داده بود ،با این تفاوت که آنها در ماهیت خود شکی نداشتند،اما اینها در “وهم” و” ذهنیت کثیف ” خود را “منتقد “می‌دانند وتلاش میکنند “خیانت “خود را توجیه کنند

همه بریده خائن ها
جواد پوینده
یک نفر بریده خائن فقط یک نفر بریده خائن هست و دیگر پیشوند و پسوند تشکیلاتی ندارد. این که قبل از بریدن و قبل از خیانت کردن چه ایدئولوژی داشته است و هوادار یا عضو چه گروهی بوده است هیچ فرقی نمی کند. می خواهد خداپرست بوده باشد یا مارکسیست، می خواهد مجاهد بوده باشد یا فدایی. تعلق سیاسسی و ایدئولوژیک و تشکیلاتی برای کسی هست که مبارزه میکند. ولی کسی که به مبارزه پشت میکند، به همرزمانش از پشت خنجر میزند و با دشمن همکاری میکند هیچ چیز نیست جز خائن و بریده. هیچ فرقی هم نمی کند که قبل از خیانت چکاره بوده باشد
اسماعیل یغمائی در نوشته ای به اسم "به شما دوستان سابق" که لب دریچه اش گذاشته می نویسد
بطور واقعی، مشکلی وجود داشته و مشکلی وجود دارد که موجب شده است افرادی سابقا مجاهد، یا رزمنده یا شورائی، که به سودای آزادی مردمشان تقریبا تمام عمر بدرد بخور خود را صرف مبارزه با حکومت جلادان نموده اند،در واکنشی بسیار دردناک،که شما دردناکی آنرا اساسا نمی فهمید، یا عطای همراهی با مجاهدین و شورا را به لقایش بخشیده و سر در پر کشند، و یا در صف معترضان و سپس در صف مخالفان قرار گیرند،
یغمائی می خواهد وانمود کند که اولین بریده تاریخ هست و قبل از او هیچ بریده دیگری وجود نداشته است. یغمائی می خواهد وانمود کند که بریده های خائن فقط از تشکیلات مجاهدین جدا شده اند آنهم به دلیل وجود "ایرادات و مشکلاتی در تشکیلات سازمان مجاهدین". و در نهایت یغمائی میخواهد وانمود کند که فقط هواداران سازمان مجاهدین هستند که با شخص وی مخالف هستند
جهت اطلاع یغمائی باید گفت که مشکلی که او از آن اسم میبرد در همه طول تاریخ مبارزات انقلابی و در سراسر دنیا وجود داشته و دارد و خواهد داشت. مشکل این هست که همیشه هستند آدمهای پست و خائن که در صفوف مبارزه نفوذ میکنند و بعد از مدتی به انقلاب و مردم خیانت میکنند. در تاریخ مبارزات فلسطین و یا آفریقای جنوبی و یا هند و یا سایر جنبشهای آزادیبخش در گوشه و کنار دنیا همیشه بوده اند عناصر خائنی که به مردم و مبارزه خیانت کرده اند و به صف دشمن پیوسته اند. در ایران خودمان، خیانت تاریخی به طول خود مبارزه برای آزادی دارد. یک سری خائنین به اسم طرفداری از مشروطه و آزادیخواهی به ستارخان و باقر خان در باغ اتابک حمله کردند. همرزم و همراه کوچک خان از پشت به کوچک خان خنجر زد. خیانت سران حزب توده در دوران مصدق برای همه آشناست. پرویز نیکخواه، کوروش لاشائی، سیروس نهاوندی به مبارزه و مردم خیانت کردند و مزدور رژیم شاه شدند. محمدعلی عموئی، کیانوری، احسان طبری، حسین روحانی، قاسم عابدینی، سعید شاهسوندی، مسعود خدابنده به مبارزه و مردم و تشکیلاتشان خیانت کردند، و به همکاری با رژیم آخوندی پرداختند
همه این بریده های خائن یک حرف میزده اند و میزنند، همه میگفتند که " در خواب بوده اند" یا "اسیر تشکیلات و روابط تشکیلاتی بوده اند" و یکدفعه بیدار شده اند. و بعد از بیدار شدن همه تشکیلاتشان و هر کسی را که می شناختند و نمی شناختند لو میدادند تا آنها هم از خواب غفلت بیدار شوند
احسان طبری که بیش از سی ساال کتابهای فلسفی و تاریخی در دفاع از مارکسیسم و کمونیسم نوشته بود به سرعت تعدادی کتاب در رد ایدئولوژی مارکسیسم و دفاع از اسلام آخوندی نوشت و در روزنامه اطلاعات پاورقی روزانه ای هم می نوشت به اسم "کژراهه" و در وصف خمینی پلید شعر هم میسرود، درست همانگونه که تا چند ماه قبل در وصف رهبری حزب توده شعر میگفت
حسین روحانی در شو تلویزیونی با لاجوردی شرکت میکرد و با پرروئی میگفت که در حال خواندن کتابهای مرتضی مطهری هست و دوباره اسلام آورده است و همه تشکیلات و همه اعضا و هواداران را لو داد
پرویز نیکخواه و کورش لاشائی و جعفریان و بریده های دیگر در دوران پهلوی توبه کردند و گفتند که در خواب بودند و اسیر تشکیلات استالینی بودند و واقعیتهای جامعه ایران را نمی دیدند وچون به این نتیجه رسیده بودند که تئوری های مارکسیستی به درد جامعه ایران نمی خورد به تئوریسین های حزب رستاخیز تبدیل شدند
امثال سعید شاهسوندی و مسعود خدابنده هم به این دلیل که "تشکیلات سازمان مجاهدین دمکراتیک نیست" به همکاری و همراهی با لاجوردی و دستگاه اطلاعاتی رژیم مشغول شدند و به شکنجه گر و تیر خلاص زن تبدیل شدند
هیچکدام از این بریده های خائن هیچوقت اعتراف نکرده است که من آدم ضعیف و پستی هستم که توان مبارزه ندارم و در نتیجه به مردم و همرزمانم خیانت کردم
در بین این بریده های خائن بودند کسانی که سوادشان از یغمائی بیشتر بود، بودند کسانی که بیشتر از یغمائی با فرهنگ کشورهای غربی آشنا بودند، بودند کسانی که سابقه فعالیت سیاسی شان از یغمائی طولانی تر بود و بوده اند کسانی که از یغمائی بیشتر شعر می گفتند
یغمائی نمی خواهد قبول کند که امروز او یک بریده خائن هست مثل همه بریده ها و خائن های قبل از خودش. یغمائی سعی می کند به خودش بقبولاند که اولین بریده تاریخ هست و بریدنش و جدا شدنش از سازمان مجاهدین به دلیل یک سری "مشکلات" هست و این
مشکلات آنقدر پیچیده هست که فقط یغمائی و بالاترین سطح رهبری سازمان مجاهدین از آن "مشکلات" خبر دارند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر